مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:20225 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:5

آيا لقمة حرام مي تواند در بزهكاري هاي سنگين فرزندان تأثير گذار باشد؟ لطفاً داستان و قصصي از تاريخ در اين باره بيان فرماييد.

يكي از خدمات بزرگ پيامبران الهي خصوصاً پيامبر گرامي اسلام(ص) و أئمة معصومين(ع)، راهنماي بشر در مواد غذايي بود. پيشوايان مذهبي از دير زمان مأكولات را به ناپاك و پاك تقسيم كردند. نه تنها غذا روي جسم و بدن آثار خوب و بدي دارد بلكه از نظر معنوي و اخلاقي در روان بشر و فرزندان نيز آثار مطلوب يا نامطلوبي مي گذارد. اين أمر مورد قبول دانشمندان امروز است و در تعاليم اسلام به آن تصريح شده است. قرآن كريم مي فرمايد: فلينظر الانسان إلي طعامه؛14 انسان بايد به غذاي خويش (و آفرينش آن) بنگرد. مراد از غذا در اين آيه مراد نباتيست كه انسان از آن تغذيه مي كند، زيرا در آيات بعد، خداوند دربارة ريزش باران و روييدن گياه و رشد درختان ميوه دار سخن مي گويد. امّا در بعضي روايات و در مواردي در لسان ائمه(ع)، تعاليم معنوي به غذا تعبير شده و فرا گرفتن علم را تغذية جان بشر دانسته اند.

از جهاتي مي توان غذاي جسم و جان را با يكديگر سنجيد و از اين تشبيه، استفاده هاي متعدّدي كرد كه به دو نمونه اشاره مي كنيم: يكي سلامت و پاكي غذا، ديگري جامع و كامل بودن غذا.

در روايتي امام رضا(ع) فرمود: انّ الله تبارك و تعالي لم يبح اكلاً ولا شرباً إلاّ لما فيه المنفعة و الصّلاح و لم يحرّم إلاّ مافيه الضّرر والتّلف و الفساد؛15 خداوند هيچ اكل و شربي را حلال نكرد مگر آن كه نفع و صلاح بشر در آن بوده و هيچ يك را حرام ننموده مگر آنكه ماية زيان و مرگ و فساد است.

نظر واقع بين اولياي اسلام(ع) به تمام منافع و مضار جسمي و رواني خوردنيها و آشاميدني ها بوده است و در بعضي موارد با يادآوري مفاسدجسماني لقمه هاي حرام، به ضررهاي معنوي و رواني آن نيز تصريح فرموده اند.

به عنوان مثال، امام رضا(ع) دربارة علّت حرمت خون، پس از بيان اختلالات بدني، فرمود: خون خوردن، آدمي را بد خُلق مي كند، قساوت قلب مي آورد، عطوفت و مهرباني را كم مي كند تا جايي كه خونخوار چنان خطرناك و ناامن مي شود كه ممكن است فرزند خود را بكشد يا دستش به خون پدر آلوده گردد.16

امام باقر(ع) دربارة علّت حرمت شراب مي فرمايد: دائم الخمر مانند بت پرست است. كسي كه به به طور مداوم ميگساري كند مبتلا به رعشه مي شود و سجاياي اخلاقي و مردانگي اش نابود مي گردد. شراب چنان آدمي را در گناه جسور مي كند كه از خونريزي و زنا باك ندارد.17

براي روشن شدن مطلب، دربارة لقمة حرام، به يك داستان تاريخي، اشاره مي كنيم:

شريك بن عبدالله نخعي - از فقهاي معروف قرن دوم هجري - به علم و تقوا معروف بود. مهدي بن منصور، خليفة عباسي علاقة فراوان دسات كه منصب قضا را به او واگذار كند ولي شريك بن عبدالله براي آن كه خود را دستگاه ظلم دور نگه دارد، زير بار نمي رفت. خليفه نير علاقمند بود كه شريك را معلّم خصوصي فرزندان خود قرار دهد تا به آن ها علم حديث بيآموزد. شريك اين كار را نيز قبول نمي كرد به زندگي آزاد و فقيرانه اي كه داشت، قانع بود.

روزي خليفه او را طلبيد و به او گفت: بايد امروز يكي از اين سه كار را قبول كني: يا عهده دار منصب قضا بشوي، يا كار تعليم و تربيت فرزندان مرا قبول كني، يا آن كه همين امروز ناهار با ما باشي و بر سر سفرة ما بنشيني.

شريك با خود فكري كرد و گفت: حالا كه اجبار است، البته از اين سه كار، سومي آسانتر است.

خليفه به آشپزخانه دستور داد كه امروز لذيذترين غذاها را براي شريك بن عبدالله تهيه كن. غذاهاي رنگارنگ از مغر استخوان آميخته به نبات و عسل تهيّه كردند و سر سفره آوردند. شريك كه تا آن وقت همچون غذايي نخورده و نديده بود، با اشتهاي كامل خورد. يكي آهسته، بيخ گوش خليف گفت: به خدا قسم! ديگر اين مرد روي رستگاري را نخواهد ديد. طولي نكشيد كه ديدند شريك هم عهده دار تعليم فرزندان خليفه شد و هم منصب قضاوت را قبول كرد و برايش از بين المال مقرّري معيّن شد.

روزي با متصّدي پرداخت حقوق حرفش شد. متصّدي به او گفت: تو كه گندم به ما نفروخته اي، اين قدر سماجت مي كني! شريك گفت: چيزي از گندم بهتر به شما فروخته ام. من دين خود را فروخته ام!18

با خوردن يك وعده غذا، بزرگاني دين خود را از دست داده اند. حال چه رسد به انسان هاي عادّي و معمولي همانند ما! با خوردن لقمه اي حرام، در دين و نسل و فرزندان مان اثر منفي و غير قابل جبراني به بار خواهد آورد.









14 عبس (80) آية24.

15 مستدرك الوسائل، ج 3، ص 71 به نقل از گفتار فلسفي (كودك از نظر وراثت) ج 1، ص 240.

16 بحارالانوار، ج 62، ص 135.

17 همان.

18 شهيد مطهّري، داستان راستان، ج 1، ص 102 - 104 به نقل از مروج الذّهب مسعودي، ج 2، حالات مهدي عبّاسي.



مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.